علت پرخاشگری و بد دهنی کودکان

در مورد علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان

تعاريف پرخاشگري

روان شناساني که اعتقادات نظري متفاوتي دارند در مورد چگونگي تعريف پرخاشگري اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلي اين است که آيا بايد پرخاشگري را براساس پيامدهاي قابل ديدن آن تعريف کنيم يا براساس مقاصد شخصي که آن را نشان مي دهد.

گروهي پرخاشگري را رفتاري مي دانند که به ديگران آسيب مي رساند يا بالقوه مي تواند آسيب برساند. پرخاشگري ممکن است بدني باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) يا لفظي ( فرياد زدن، رنجاندن) يا به صورت تجاوز به حقوق ديگران ( چيزي را به زور گرفتن)، نقطه قوت اين تعريف عيني بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق مي شود. نقطه ضعف آن اين است که شامل بسياري از رفتارهايي است که ممکن است به طور معمول پرخاشگري تلقي نشود.

پرخاشگري وسيله اي رفتاري است در جهت رسيدن به هدفي؛ پرخاشگري خصمانه رفتاري است در جهت آسيب رساندن به ديگران ، بيشتر پرخاشگري هاي بين کودکان کوچک از نوع «وسيله اي» است.

اين نوع پرخاشگري به خاطر متعلقات است. کودکان از يکديگر اسباب بازي مي قاپند، يکديگر را هل مي دهند تا به اسباب بازي که مي خواهند بازي کنند دست يابند. به ندرت اتفاق مي افتد که کودکان بخواهند به کسي آسيب برسانند يا از روي عصبانيت دست به پرخاشگري بزنند.

پرخاشگري را بايد از جرئت ورزي متمايز دانست. جرئت ورزي، دفاع از حقوق يا متعلقات (مانند ممانعت کودک از اين که کسي به اسباب بازي اش دست بزند) يا بيان اميال و آرزوها را بر مي گيرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر مي دانند، در صورتي که کسي که از حق خود دفاع مي کند با جرئت است نه پرخاشگر.

تغييرات رشدي

کودکان در ۱۲ ماهگي وقتي با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسيله اي مي کنند يعني رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازي و متعلقات ديگر است و در ارتباط با همسالان ابراز مي شود. کودکان گاهي اوقات به والدين و کودکان بزرگتر حمله ور مي شوند، ولي اين گونه پرخاشگري در مقايسه با پرخاشگري با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال هاي پيش از مدرسه و مدرسه نزديک مي شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه مي زنند و در نوع پرخاشگري آنان هم تغييراتي ايجاد مي شود. يعني وقتي که پرخاشگري ابراز مي شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسيله اي» است. به اين معنا که کودکان براي به دست آوردن هدف هاي وسيله اي کمتر مستقيماً از حربه هاي جسماني استفاده مي کنند؛ ولي وقتي که به کسي حمله لفظي يا بدني مي کنند بيشتر امکان دارد که با قصدي خصمانه اين کار را کرده باشند.

پرخاشگري لفظي، دست کم در سال هاي قبل از مدرسه افزايش مي يابد.

ثبات پرخاشگري

هرچند که سطح پرخاشگري کودکان از موقعيتي به موقعيت ديگر فرق مي کند ولي کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکاني که در سال هاي اوليه به شدت پرخاشگرند به احتمال زياد در جواني و بزرگسالي هم پرخاشگر خواهند بود و کودکاني که پرخاشگر نيستند به احتمال زياد در بزرگسالي هم پرخاشگرنخواهند بود.

بعضي از مطالعات نشان مي دهد که ثبات پرخاشگري دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقيق ديگر نشان داده است که دخترها و پسرها از اين لحاظ تفاوتي ندارند. البته کودکان به هنگامي که با وقايع تنش زا مثل جدايي پدر و مادر يا به دنيا آمدن کودکي جديد رو به رو مي شوند بيشتر پرخاشگر مي شوند، ولي پرخاشگري شديد که بيش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکي از تداوم داشتن اين الگوي رفتار است. پرخاشگري در حد معمول کمتر جاي نگراني دارد. به خصوص در سال هاي پيش از مدرسه شايد اين اندازه پرخاشگري صرفاً نشان دهنده اين باشد که کودک مي خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعي را داشته باشد.

ادراک مقاصد ديگران و رفتار پرخاشگرانه

کودکان در مورد پرخاشگري ديگران برحسب اين که آن را عمدي يا تصادفي بدانند قضاوت هاي متفاوتي مي کنند. تحقيقي که پسرهاي بسيار پرخاشگر را با پسرهاي غير پرخاشگر مقايسه مي کند نشان مي دهد که پسرهاي پرخاشگر احتمالاً از مقاصد ديگران، درکي متفاوت از پسرهاي غير پرخاشگر دارند. براساس درجه بندي معلمان و همسالان تعدادي از پسرها در کلاس هاي دوم، چهارم، ششم به عنوان بسيار پرخاشگر يا غير پرخاشگر طبقه بندي شدند. سپس اين عده در موقعيتي آزمايشي مشاهده شدند که به آنان براي جور کردن قطعات پازل جايزه اي تعلق مي گرفت. قرار بر اين شد که وقتي که قسمتي از پازل کامل شد پسر بچه ديگري ( که همدست آزمايشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوري به هم زد که تصادفي جلوه کند و در حالت سوم انگيزه هاي پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمايش اين امکان را داشتند که با خراب کردن پازل اين کودک «تلافي» کنند. کودکان پرخاشگر و غير پرخاشگر وقتي که احساس کردند که اين کودک عمداً خرابکاري کرده تلافي کردند و وقتي که ديدند عملش غيرعمدي بوده تلافي نکردند، ولي واکنش آنان به انگيزه هاي مبهم اين کودک بدين ترتيب بود که پسر بچه هاي پرخاشگر تلافي کردند و طوري واکنش نشان دادند که گويي اين کودک عمداً اين کار را کرده است. کودکان غير پرخاشگر تلافي نکردند و طوري عمل کردند که گويي اعمال او غيرعمدي بوده است.

تفاوت هاي جنسيتي

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. اين تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقريباً در همه سنين و نيز در غالب حيوانات ديده مي شود. پسرهابيش از دخترها پرخاشگري بدني و لفظي دارند. از سال دوم زندگي اين تفاوت ها آشکار مي شود. براساس مطالعات مشاهده اي در مورد کودکان نوپاي بين سنين ۱ تا ۲ سال تفاوت هاي جنسيتي از لحاظ تعداد پرخاشگري بعد از ۱۸ ماهگي ظاهر مي شود و قبل از آن اثري از آن نيست. پسرها به خصوص وقتي که به آنان حمله مي شود يا کسي مزاحم کارهايشان مي شود تلافي مي کنند. در يک مطالعه مشاهده اي در مورد کودکان پيش از مدرسه پسرها فقط اندکي بيش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولي دو برابر دخترها تلافي کردند. شايد اين که پسربچه بالقوه پرخاشگر است يا مي تواند آن را بياموزد علتي فيزيولوژيک داشته باشد. براي مثال پسران ۱ تا ۳ ساله در کلاس هاي پيش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بيش از دخترها به خاطر پرخاشگري مورد توجه قرار گرفتند. اين توجه گاهي مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازي کودکان) و گاهي تا حدودي منفي ( متوقف کردن کودک يا سر کودک را با چيزي گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوي که باشد، بيش از بي توجهي به آن باعث تشويق رفتار مي شود.

الگوي خانواده و پرخاشگري

والدين کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معيارها خشونت دارند و پرخاشگرند. يکي از پيچيده ترين و جامع ترين روش هايي که براي درک پرخاشگري در خانواده به کار رفته تحقيق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز يادگيري اجتماعي «شهر اورگون» بوده است. آنان براي مطالعه الگوهاي کنش متقابل خانوادگي در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاري کودکان مشاهدات مستقيمي انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هايي بودند که به دليل مشکلات رفتاري مثل پرخاشگري، دزدي و ساير رفتارهاي ضداجتماعي فرزند يا فرزندانشان به درمانگاه رجوع کرده بودند

وقتي که واکنش خشونت آميزي بروز مي کند ساير اعضاي خانواده کاري مي کنند که باعث دامن زدن به رفتار پرخاشگرانه مي شوند. براي مثال، برادري بر سر خواهرش فرياد مي زند، خواهر بر سر او فرياد مي زند و ناسزايي به او مي گويد. در اين موقع برادرش او را کتک مي زند و اين ماجرا ادامه مي يابد. تمام اين ها نشان مي دهد که والدين مي توانند در پاداش دادن و تنبيه کردن فرزندانشان رفتار با ثباتي داشته باشند و با استفاده از راه هاي مؤثر بدون اين که با تنبيه شديد همراه باشد پرخاشگري کودکان را کنترل کنند و بازآموزي کودکان در دوراني نسبتاً کوتاه ميسراست..

در آخر بايد گفت تلويزيون نيز منبع ديگري است که کودکان به خصوص پسرها از طريق آن رفتار پرخاشگرانه را مي آموزند.به طور مثال: خشونت از ارزش هاي آمريکايي تلقي مي شود، پرخاشگري به عنوان يکي از وسايل رسيدن به هدف تشويق مي شود. در برنامه هاي تلويزيوني که يکي از وسايل انتقال چنين ارزش هاي اجتماعي به کودکان است، به طور متوسط در هر ساعت پنج يا شش بار خشونت بدني نمايش داده مي شود، رفتار پرخاشگرانه شخصيت هاي تلويزيوني غالباً تقويت مي شود: قهرمان اين برنامه ها به همان اندازه پرخاشگرند که ضد قهرمان ها. در مطالعه اي کودکان چهار ساله به هنگام بازي آزاد در مهدکودک به مدت سه هفته مورد مشاهده قرار گرفتند و از لحاظ رفتار پرخاشگرانه به دو گروه بالاي متوسط و زير متوسط طبقه بندي شدند. سپس در طول چهار هفته بعد، کودکان به گروه هايي تقسيم شدند که در مهدکودک به مدت تقريباً نيم ساعت برنامه پرخاشگرانه مثل «بت من» و «سوپرمن» يا فيلم هاي معمولي و يا برنامه هاي جامعه پسند مي ديدند. کودکاني که از اول از لحاظ پرخاشگري در حد بالاي متوسط بودند در مدت بازي آزاد و بعد از ديدن برنامه پرخاشگرانه، از خود پرخاشگري بيشتري نشان دادند تا کودکان مشابهي که برنامه هاي معمولي را ديده بودند. دو گروه از کودکاني که از لحاظ پرخاشگري زير متوسط بودند و هر کدام يکي از اين برنامه ها را ديده بودند واکنششان با هم فرقي نداشت. اين الگوهاي رفتاري تا دو هفته بعد از پايان گرفتن تماشاي اين برنامه ها هم چنان ادامه داشت.

کودکاني که مستعد پرخاشگري هستند با ديدن خشونت از تلويزيون پرخاشگرتر مي شوند.

نحوه کنترل عصبانیت در کودکان

خواه چهار ساله يا چهل ساله ، همه ما بارها عصباني شده ايم. اما فردي كه در طول زندگي نياموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود ، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافيان را آزرده خاطر مي سازد.

خصيصــــه هاي ذاتـــــــــي

مواقعي كه فرد عصباني مي شود، ميزان عصبانيت او را غالباً شخصيت او معين مي كند. حالات فوق العاده حساس ، سركش ، بي دقت، پرتحرك يا پرخاشگر بودن مي تواند بخش رشد يافته اي از يك شخصيت سالم و يا در نهايت يك مبارزه جو باشد. نكته مهم اين است كه با پي بردن به ضعف رفتاري فرزندتان مي توانيد پرخاشگري ها را به نقاط قوت تبديل كنيد. وقتي كه كودك عصبي در مورد چيزهايي عصباني مي شود كه دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهي ندارد ، در اين صورت شما نيازبه زمان بيشتري داريد تا جايگزين هايي را به جاي عصبانيت به او بياموزيد

مــــراحل رشـــد

زماني كه كودك در مرحله رشد فيزيكي يا اجتماعي قرار دارد زمينه بيشتري براي پرخاشگري و عصبانيت در او ايجاد مي شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتي دارند. وقتي به كودك خود كه به كاسه توت فرنگي دست درازي كرده، مي گوييد:” الان اجازه خوردن آنها را نداري”، عصباني مي شود. ولي فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دليل اين كه او صبر و بردباري را در خود پرورانده است

جنسيــــت:

به طور كلي، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز مي كنند و شايد يك توجيه فرهنگي براي آن وجود داشته باشد. به احتمال زياد والدين و مربيان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشي مي كنند در صورتي كه گريه رنجورانه يك دختر عصباني مورد قبول آنهاست. اما كودكان در هر دو جنس نياز به يادگيري كنترل خشم دارند

زندگــــــي خانوادگــــــي

به طور كلي ناراحتي يك كودك به دليل جدايي والدين ، بيماري ، مرگ ، تولد خواهر يا برادر، تغيير منزل و يا ديگر اتفاق هاي مهم زندگي ، اغلب در او پنهان مي ماند و با بروز عصبانيت و پرخاشگري به كودك آسيب مي رساند. زيرا او احساس مي كند مورد آزار و اذيت واقع شده و سعي مي كند اين احساس را منتقل كند. اگر كودك لطيفه اي براي مهار كردن موقعيت حاد روحي بگويد و يا كوله پشتي برادرش را پرت كند ، به هر حال اين رفتارها به ميزان زيادي به الگوي رفتاري خانواده اش بستگي دارد. مخصوصاً اين رفتارها در خانواده هايي شايع است كه خشم، داد و فرياد و پرخاشگري هايي مثل ” به هم زدن در” در آنها مشاهده مي شود. در بيشتر خانواده هايي كه در مقابل احساسات ، اتفاقات و هيجانات ناآرام و سركوبگر هستند، الگوي ديگري وجود دارد. ” الگوي كودكان رفتارهايي است كه آنها در اطرافشان مي بينند.”

با كودكان پرخاشگر چگونه رفتار كنيم

امروزه‌ بسياري‌ از خانواده‌ها از خشونت‌ و پرخاشگري‌ فرزندان‌ خود شكايت‌ دارند. آنها تمايل‌ دارند كه‌ علت‌ اين‌ رفتارها را بدانند و راه‌هاي‌ پيشگيري‌ و اصلاح‌ رفتار را در اين‌ زمينه‌ به‌ كار گيرند. در اين‌ نوشتار به‌ تعريف‌ رفتار پرخاشگرانه‌ پرداخته‌ مي ‌شود، انواع‌ آن‌ بيان‌ مي ‌گردد و راه‌هاي‌ مناسب‌ مقابله‌ با پرخاشگري‌ مورد بررسي‌ قرار مي ‌گيرد

انواع پرخاشگري‌

پرخاشگري‌ يك‌ نوع‌ رفتاري‌ است‌ كه‌ از خشم‌ و عصبانيت‌ نشأت‌ مي ‌گيرد.اين‌ رفتار را مي ‌توان‌ به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ بندي‌ كرد:

پرخاشگري‌ خصمانه:

رفتاري‌ است‌ كه‌ به‌ منظور صدمه‌ و آزار رساندن‌ به‌ ديگري‌ يا ديگران‌ ابراز مي ‌شود؛ و هدف‌ در آن‌ صرفاً آزار رساندن‌ است. مثلاً كودكي‌ كودك‌ ديگر را مي ‌زند و يا در مدارس‌ ديده‌ مي‌ شود كه‌ زنگ‌هاي‌ تفريح، كودكان‌ در حياط‌ مدرسه‌ بعضاً به‌ كتك ‌كاري‌ مي ‌پردازند

پرخاشگري‌ وسيله‌ اي:

رفتاري‌ است‌ كه‌ فرد به‌ وسيله‌ آن‌ خواستار به‌ دست ‌آوردن‌ هدفي‌ ديگر است‌ و ابداً قصد حمله‌ به‌ ديگران‌ يا اذيت‌ كردن‌ آنها را ندارد. البته‌ در اين‌ ميان‌ ممكن‌ است‌ لطمه‌ اي‌ نيز به‌ كسي‌ وارد شود. مثلاً كودكي‌ بزهكار كيف‌ خانمي‌ را مي ‌ربايد تا به‌ اين‌ وسيله‌ مورد تشويق‌ و تأييد گروه‌ همسالان‌ قرار گيرد

ممكن‌ است‌ پرخاشگري‌ جنبه‌ انتقام‌ گيري‌ نيز داشته‌ باشد. يعني‌ كودكي‌ كه‌ مورد اذيت‌ و آزار قرار گرفته‌ و نتوانسته‌ خشم‌ خود را ابراز كند، اكنون‌ با پرخاشگري‌ به‌ كاهش‌ اضطراب‌ خود مي ‌پردازد. در اين‌ جا پرخاشگري‌ وسيله‌ اي‌ است‌ كه‌ كودك‌ با توسل‌ به‌ آن‌ مي ‌خواهد به‌ هدف‌ خود يعني‌ كاهش‌ اضطراب‌ دست‌ يابد.

جهت‌ پرخاشگري‌ ممكن‌ است‌ به‌ يكي‌ از اين‌ دو صورت‌ باشد:

الف) پرخاشگري‌ دروني‌

ب) پرخاشگري‌ بيروني‌

چنانچه‌ جهت‌ پرخاشگري‌ به‌ طرف‌ درون‌ باشد، كودك‌ خشم‌ را به‌ درون‌ خود مي ‌افكند و دچار خشم‌ فرو خورده‌ مي‌ شود. پيامد چنين‌ عملي‌ مي‌ تواند افسردگي‌ نيز باشد. کودکان افسرده  در واقع‌ از دست‌ خودشان‌ عصباني‌ هستند.

خشم‌ دروني‌ عصبانیت ‌ و نارضايتي‌ از خود را به‌ وجود مي ‌آورد.

خشم‌ بيروني؛ كودك‌ ممكن‌ است‌ خشم‌ خود را به‌ صورت‌ رفتارهايي‌ از قبيل‌ فرياد كشيدن، پا به‌ زمين‌ كوبيدن‌ يا پرتاب ‌كردن‌ اشيا بروز دهد.

علل‌ خشونت‌ و پرخاشگري‌ در كودكان‌ :

۱.الگوپذيري‌ كودكان‌ از والدين‌

يكي‌ از دلايل‌ بسيار مهم‌ پرخاشگري‌ در كودكان‌ يادگيري‌ است. يعني‌ كودكاني‌ كه‌ الگوهاي‌ رفتاري‌ پرخاشگرانه‌ داشته‌ اند، همانند الگوهاي‌ خود رفتار مي ‌كنند. چنانچه‌ پدر يا مادري‌ خلق ‌و خويي‌ عصباني‌ و پرخاشگر داشته‌ باشند، مسلماً فرزندشان‌ نيز پرخاشگر خواهد شد. اين‌ رفتار توسط‌ كودك‌ ياد گرفته‌ مي ‌شود. از آنجا كه‌ كودكان‌ با والدين‌ همانند سازي‌ مي ‌كنند، بنابراين‌ بسياري‌ از رفتارهاي‌ پدر و مادر ناخودآگاه‌ توسط‌ فرزندان‌ فرا گرفته‌ مي ‌شود. توضيح‌ اين‌ كه‌ فرايند همانند سازي‌ كاملاً ناخودآگاه‌ صورت‌ مي ‌پذيرد.

نكته‌ ديگر اين‌ كه‌ حتماً لازم‌ نيست‌ والدين‌ با خودِ كودك‌ پرخاشگري‌ كرده‌ باشند؛ چنانچه‌ او شاهد رفتارهاي‌ خشونت ‌بار پدر و مادر با افراد ديگر نيز باشد، اين‌ گونه‌ رفتار را فرامي‌ گيرد. بنابراين‌ كودكان‌ از طريق‌ مشاهده، رفتارهاي‌ والدين‌ را مي ‌آموزند.

بر اين‌ نكته‌ مي توان تأكيد کرد‌ كه‌ كودكان‌ با چشمان‌ خود مي ‌آموزند؛ يعني‌ آن‌ چه‌ را مشاهده‌ مي ‌كنند، ياد مي ‌گيرند؛ حتي‌ اگر آن‌ رفتار به‌ طور مستقيم‌ در مورد خود آنها صورت‌ نگيرد.

۲. كودكان‌ ناكام‌ پرخاشگر مي‌ شوند

ناکامی ‌ يكي‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ به‌ پرخاشگري‌ مي‌ انجامد. وقتي‌ كودك‌ به‌ هدف‌ خود دست‌ نيابد و ناكام‌ شود، يكي‌ از رفتارهايي‌ كه‌ از او سر مي‌ زند پرخاشگري‌ است.

۳. اضطراب‌ و پرخاشگري‌

كودكان‌ مضطرب‌ نمي ‌توانند كودكان‌ آرامي‌ باشند. آنها رفتارهايي‌ پرخاشگرانه‌ از خود بروز مي ‌دهند؛ البته‌ بلافاصله‌ پشيمان‌ مي ‌شوند و از والدين‌ خود عذرخواهي‌ مي‌ كنند. اگر از كودك‌ مضطرب‌ بپرسيم‌ كه‌ چرا پرخاش‌ مي‌ كني‌ و عصباني‌ هستي؛ خواهد گفت‌ نمي‌ دانم.؛ يا خواهد گفت‌ دست‌ خودم‌ نيست.

۴. پرخاشگري، نشانه‌اي‌ از تضادهاي‌ دروني‌

گاهي‌ كودكان‌ در دوگانگي‌ و تضادهاي‌ دروني‌ قرار مي‌ گيرند. يا بهتر بگوييم، گاهي‌ بر سر دو راهي‌هايي‌ گير مي ‌كنند و نمي‌ دانند كدام‌ راه‌ را انتخاب‌ كنند؛ و اين‌ حالت‌ آنها را دچار تعارض، اضطراب‌ و خشم‌ مي ‌كند. مثلاً كودكي‌ كه‌ دوست‌ دارد نزد مادرش‌ در منزل‌ بماند و از طرفي‌ وقتي‌ مي ‌بيند تمام‌ كودكان‌ به‌ مدرسه‌ مي‌ روند، همزمان‌ تمايل‌ به‌ مدرسه ‌رفتن‌ نيز دارد، دچار دوگانگي‌ مي ‌شود. به‌ كودكان‌ خود كمك‌ كنيم‌ كه‌ در دو راهي‌هاي‌ زندگي، مدتي‌ طولاني‌ قرار نگيرند. آنها بايستي‌ به ‌سرعت‌ و با دقت‌ درست ‌ترين‌ كار را انجام‌ دهند.

۵. پرخاشگري‌ و افسردگي‌

پرخاشگري‌ و کج خلقی  در كودكان‌ چنانچه‌ با علامت‌هاي‌ ديگر همراه‌ باشد، مي ‌تواند نشانه ‌اي‌ از افسردگي‌ باشد كه‌ در اين‌ صورت‌ لازم‌ است‌ شرايط‌ زندگي‌ كودك‌ تمام‌ و كمال‌ مورد بررسي‌ قرار گيرد.

۶. پرخاشگري؛ بيماري‌ها؛ مصرف‌ دارو

بعضي‌ از بيماري‌ها به‌ مصرف‌ دارو نياز دارد و ممكن‌ است‌ از عوارض‌ جانبي‌ داروها كج ‌خلقي‌ و رفتارهايي‌ باشد كه‌ خشونت‌ را برمي‌ انگيزند.

۷. خشونت‌ و مدرسه‌

گاهي‌ كودكان‌ در مدرسه‌ قرباني‌ خشونت‌ مي ‌شوند؛ و اين‌ قرباني‌ شدن‌ باعث‌ مي ‌شود كه‌ خود آنها نيز عامل‌ خشونت‌ شوند.

عواملي‌ كه‌ به‌ خشونت‌ در مدرسه‌ مي ‌انجامند، عبارت اند از:

-وقتي‌ كودكي‌ توسط‌ دانش‌ آموزان‌ ديگر مورد تمسخر قرار گيرد

– وقتي‌ كودكي‌ توسط‌ دانش ‌آموزان‌ ديگر كتك‌ بخورد و قادر به‌ دفاع‌ از خود نباشد.

– وقتي‌ كودكي‌ هميشه‌ از مشاجرات‌ فرار مي‌ كند و حتي‌ در مواقعي‌ به‌ گريه‌ متوسل‌ مي ‌شود.

– وقتي‌ كودكي‌ مرتب‌ اشيا، وسايل‌ و پول‌ خود را گم‌ مي ‌كند.

– وقتي‌ كودك‌ از لحاظ‌ ظاهري‌ (پارگي‌ لباس‌ و يا نامناسب ‌بودن‌ آن) مورد تمسخر قرار مي‌ گيرد.

– خجالتي ‌بودن‌ و سكوت‌ مكرر در كلاس.

– افت‌ تحصيلي، افسردگي‌ و ناراحت ‌بودن.

اين‌ عوامل‌ كودك‌ را قرباني‌ خشونت‌ ديگران‌ مي ‌كند و خود كودك‌ نيز عامل‌ خشونت‌ مي ‌شود و رفتارهاي‌ پرخاشگرانه‌ از او سر خواهد زد.

درمان‌ پرخاشگري در کودکان ( با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنيم )

براي‌ درمان‌ پرخاشگري‌ در كودكان‌ اولين‌ گام‌ اين‌ است‌ كه‌ نوع‌ پرخاشگري‌ آنها و علت‌ آن‌ را براساس‌ توضيحاتي‌ كه‌ ارائه‌ شد شناسايي‌ كنيم؛ و پرخاشگري‌ را به‌ صورت‌ موردي‌ برطرف‌ نماييم.

– در مورد كودك‌ پرخاشگري‌ كه‌ الگو پذيري‌ عامل‌ اين‌ گونه‌ رفتار او بوده، بايد روي‌ الگوي‌ كودك‌ كار كرد و راه‌هاي‌ ديگري‌ جز پرخاشگري‌ را به‌ آن‌ الگو آموخت.

– اگر پرخاشگري‌ در اثر ناكامي‌ به‌ وجود آمده‌ باشد، بايستي‌ كودك‌ ناكام‌ را در رسيدن‌ به‌ اهداف‌ مطلوب‌ و دوست‌ داشتني‌ كمك‌ كنيم.

– در مواردي‌ كه‌ علت‌ پرخاشگري‌ اضطراب‌ است، بايد از نگراني‌ دروني‌ و اضطراب‌ كودك‌ مطلع‌ شويم.

ورزش ‌كردن‌ براي‌ اين‌ كودكان‌ بسيار مؤثر است‌ و باعث‌ تخليه‌ هيجاني‌ مي‌ شود..

– در كشمكش‌هاي‌ دروني‌ بايستي‌ كودك‌ را از حالت‌ دوگانگي‌ خارج‌ ساخت. كمك‌ به‌ كودكان‌ در تصميم ‌گيري، باعث‌ مي ‌شود كه‌ بياموزند به‌ حالت‌هاي‌ دوگانه‌ دروني‌ خود پايان‌ بخشند.

– در پاره‌اي‌ از موارد، كودك‌ افسرده‌ پرخاشگري‌ شديدي‌ از خود نشان‌ مي‌ دهد. در اين‌ ميان‌ لازم‌ است‌ به‌ اين‌ نكته‌ پي‌ ببريم‌ كه‌ او چه‌ چيز دوست‌ داشتني‌ را از دست‌ داده‌ و چگونه‌ مي ‌شود مورد از دست‌ رفته‌ را براي‌ او جبران‌ كنيم.

– در مورد پرخاشگري، شيطنت‌ و مصرف‌ دارو بايستي‌ حتماً با پزشك‌ متخصص‌ ارتباط‌ داشته‌ باشيم‌ تا كودك‌ از نزديك‌ مورد معاينه‌ قرار گيرد.

– هنگامي‌ كه‌ كودك‌ قرباني‌ خشونت‌ در مدرسه‌ شده‌ است، بايستي‌ با مسئولان‌ مدرسه‌ صحبت‌ كنيم‌ و لازم‌ است‌ كه‌ ايشان‌ طبق‌ قانون‌ و مقررات‌ خاص‌ با كودكان‌ خشونت گرا برخورد كنند؛ و نيز كودكاني‌ را كه‌ قرباني‌ خشونت‌ شده‌اند براساس‌ رفتارهاي‌ خوبشان‌ مورد تشويق‌ و تأييد قرار دهند.

– چنانچه‌ نوع‌ پرخاشگري‌ كودك‌ خصمانه‌ است، بايستي‌ كودك‌ را از آزار و اذيت‌ كردن‌ دور كنيم‌ تا مجبور نباشد براي‌ تلافي‌ و انتقام، افراد ديگر را اذيت‌ كند؛ و اگر پرخاشگري‌ از نوع‌ وسيله‌ اي‌ است، بايستي‌ راه‌هاي‌ ديگري‌ را جهت‌ مطرح‌ كردن‌ كودك‌ برگزينيم‌ تا او ناچار نباشد از روش‌ خشونت‌ براي‌ جلب‌ توجه‌ استفاده‌ كند.

نتيجه‌ گيري‌

به‌ طور كلي‌ خشونت‌ و پرخاشگري‌ بيشتر عامل‌ بيروني‌ دارد و فقط‌ در موارد خاص‌ به‌ علل‌ دروني‌ مربوط‌ مي‌ شود. والدين‌ در درجه‌ اول، بايستي‌ محرك‌هاي‌ محيطي‌ را كه‌ باعث‌ تحريك‌ خشم‌ و ايجاد خشونت‌ در فرزندشان‌ مي ‌شود شناسايي‌ و سپس‌ براي‌ رفع‌ آن‌ به‌ كمك‌ روان شناسان‌ و متخصصان‌ اقدام‌ نمايند.

روش هايي براي درمان پرخاشگري کودکان

 

۱- محدوديت هايي براي کنترل پرخاشگري وضع کنيد و آنها را به اطلاع کودک برسانيد.

 

۲- مدل هاي پرخاشگري را به حداقل برسانيد. مي توانيد از راهکارهاي زير استفاده کنيد:

 

الف) ساعاتي را که کودک فیلم های خشونت آمیز تلویزیونی مي بيند، محدود کنيد.

 

ب)فیلم ها، تصاوير و روزنامه کودک را به دقت انتخاب کنيد.

 

ج) الگوهايي را در اختيار کودک بگذاريد که پرخاشگرانه نباشند.

 

ح)همراه کودک برنامه های تلویزیونی را ببينيد و صحنه پرخاشگرانه آن را تفسير کنيد.

 

۳- همدلي را افزايش دهيد. آگاهي کودک را نسبت به رنجي که بر اثر پرخاشگري او در افراد يا حيوانات به وجود مي آيد، افزايش دهيد.

 

۴- رفتارهايي را که مغاير با رفتار پرخاشگرانه است، تقويت کنيد.

 

۵- به جاي کودک پرخاشگر، به کودکي که به وي پرخاش شده توجه کنيد.

 

۶- نحوه ي ارتباط کودک را با افرادي که با او زندگي مي کنند، مورد بررسي قرار دهيد.

 

۷- اگر قرار است کودک به دليل رفتار خشونت آميزش تنبيه شود، بهتر است به طريقي باشد که منجر به حمله انتقامي و تلافي جويانه از طرف کودک نشود.

 

۸- فرصت تخليه هيجانات را براي کودک فراهم کنيد.

 

۹- مباحث گروهي يا خانوادگي را که تأکيد بر همکاري با ديگران دارد، به کار گيريد.

 

۱۰- همکاري، مسئولیت و پيگيري مسائل مورد علاقه را با دادن مسئوليت به کودکان تشويق کنيد.

 

۱۱- براي مهارِ رفتار کودکان، فنون محروم سازي ممکن است تا حدودي مفيد واقع شود. بنابراين رفتارهاي پسنديده را به وضوح تشريح کنيد و پاداش ها و کيفرهاي آنها را بيان نماييد.

 

۱۲- فعاليت هاي ساعتي او را در صورت امکان با شرکت کودکي ديگر طراحي کنيد.

 

۱۳- از تنبيهات بدني پرهيز کنيد.

 

۱۴- علت رفتار پرخاشگرانه وي را بيابيد.

 

۱۵- ثبت وقايع روزانه، بازي درماني، بازي هاي جالب، جمله سازي و گوش دادن فعال ممکن است به عنوان کمکي در جهت درک کودکان خشن به کار گرفته شود.

 

۱۶- به کودک بفهمانيد که با هر رفتار خشونت آميز، خود را از شما بيشتر دور مي کند.

 

۱۷- از کودک پرخاشگر بخواهيد الگوي مطلوبي براي خود بيابد و فهرستي از رفتارهاي الگو را در کوتاه مدت اجرا نمايد.

 

۱۸- با کودک قرارداد رفتاري ببنديد تا براي رفتارهاي مطلوبش جايزه دريافت کند و نتيجه اعمال نامطلوبش را ببيند.

 

الگوهاي پرخاشگري در کودکان

 

همه جوامع بايد راه هايي را بيابند تا مانع از آن شوند که اعضاي آن به هم آسيب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه اي کنترل مي کنند ولي از لحاظ ارزشي که براي آن قايلند و ميزان محدود کردن آن ، با هم فرق دارند

 

براي مثال، در ميان قبايل سرخپوست آمريکايي، کومانچي ها و آپانچي ها کودکانشان را جنگجو بار مي آورند و حال آنکه هوپيها وزوني ها به فرزندانشان صلح جويي و رفتار غير پرخاشگرانه مي آموزند. اصولاً در فرهنگ آمريکاي براي پرخاشگري و سرسختي ارزش قايلند.

 

چرا فرزندم با خشونت رفتار مي كند ؟

 

نوجوانان خشونت گرا  معمولاٌ قدرت كنترل رفتار خود را ندارند و ، رسوم و اخلاقيات جامعه اي را كه در آن زندگي مي كنند ، زير پا مي گذارند . تحقيقات نشان مي دهد كه پسران بيش از دختران در رفتارهاي خشونت آميز  و پرخاشگرانه خود از نيروي بدني استفاده مي كنند . اما دختران بيشتر متوسل به جدال هاي لفظي  مي شوند . اين گونه افراد معمولاً در ميان گروه به عنوان افرادي گستاخ ، بي تربيت و بي رحم نسبت به اطرافيان و همسالان ، شناخته مي شوند .

 

علل

 

۱- خشونت در قالب پرخاشگري فيزيكي يا لفظي  ممكن است ناشي از ناكامي هاي اساسي باشد يا به دليل وجود مدل هاي پرخاشگرانه در محيط زندگي ( خانه يا مدرسه )  نوجوان ايجاد شود.

 

۲- نوجوانان خشن معمولاٌ والديني پرخاشگر دارند كه روش هاي تربيتي آنها بيشتر مبتني بر سخت گيري ، خشونت و تنبيه  بدني است .

 

۳- عامل وراثت هم مي تواند در رفتار خشن يك نوجوان نقش داشته باشد كه بيشتر رفتاري اكتسابي و آموخته شده است . تحقيقات  نشان مي دهد كه در اغلب مواقع ، تربيت هاي كارآمد و قوي مي تواند آثار وراثت را تحت پوشش خود قرار دهد .

 

۴- نوجواني كه پرتوقع و نازپرورده  بار آمده است و انتظار دارد كه همگان به خواست هاي او احترام بگذارند ، هنگام برآورده نشدن انتظاراتش ، عصباني مي شود و ، به خشونت و پرخاشگري متوسل مي گردد .

 

۵– نابساماني هاي خانواده مي تواند از عوامل ديگر ايجاد خشونت در قالب پرخاشگري باشد. مانند غيبت هاي طولاني پدر يا مادر ،  درگيري و اختلاف ،  جدايي و متاركه و محيط هاي زندگي دور از تفاهم و مسالمت .

 

پيشگيري و درمان

 

۱- در دوران بلوغ كه بحران روحي و عاطفي نوجوان را در بر مي گيرد ، بهترين راه براي پيشگيري از خشونت ، مسامحه و سازگاري است. اغماض ، گذشت و ناديده گرفتن رفتارهاي  او همراه  با آرامش ،  در اغلب  مواقع از استمرار و پيشروي خشونت در قالب پرخاشگري هاي فيزيكي  و لفظي جلوگيري مي كند .

 

۲- راهنمايي و مشاوره با دانش آموز در خصوص عواقب خشونت و آثار اجتماعي آن و همچنين مشاوره با خانواده دانش آموز درباره كاهش رفتارهايي كه منجر به خشونت نوجوان مي شود ، بسيار مؤثر خواهد بود.

 

۳- ايجاد زمينه ي فعاليت هاي مؤثر در خانه و مدرسه براي اشتغال بيشتر نوجوان و تخليه انرژي هاي  جسمي و رواني او در كاهش خشونت  و رفتارهاي پرخاشگرانه بسيار  تأثيرگذار است .

 

۴- خودداري مدرسه از به كاربردن روش هاي انضباطي غلط و ايجاد فضاي صميمي تر ميان معلمان و دانش آموزانِ نوجوانِ خشونت گرا ،  به كاهش رفتارهاي خشونت آميز و پرخاشگرانه مي انجامد .

 

كودكان و خشونت در تلويزيون

 

تلويزيون مي تواند عامل مؤثري در رشد و تحول سيستمهاي ارزشي ، و شكل دهنده رفتار باشد ؛ ولي متأسفانه بسياري از برنامه هاي تلويزيون مروّج خشونت هستند. با تحقيق در مورد تأثير برنامه هاي خشونت آميز تلويزيون بر كودكان و نوجوانان ، معلوم شده است كه آنها :

 

۱-    ترس از خشونت ندارند؛

 

۲-    به تدريج مي پذيرند كه خشونت راهي براي حل مشكل است ؛

 

۳-    به تقليد خشونت مي پردازند؛

 

۴-    ناخودآگاه با شخصيت هاي خاصي چه قربانيان و چه قرباني كنندگان همانند سازي مي كنند. لازم به ذكر است كه همانند سازي ، ناآگاهانه و بسيار خطرناك است ولي الگو برداري آگاهانه است .

 

مشاهده خشونت در برنامه هاي تلويزيوني باعث پرخاشگري در كودكان مي شود. گاهي اوقات حتي ديدن يك برنامه خشونت آميز مي تواند پرخاشگري را افزايش دهد. كودكاني كه مكرراً نمايشهايي پر از خشونت را تماشا مي كنند و ازاين كار منع هم نمي شوند، به احتمال زياد ، به تقليد آنچه مي بينند مي پردازند.

 

اثر خشونت تلويزيوني ممكن است فوراً در رفتار يا گفتار كودك نمودار شود و يا سالها بعد خود را نشان دهد. البته خشونت تلويزيوني تنها علت پرخاشگري يا رفتار خشونت آميز نيست ولي از عوامل مهم تلقي مي شود.والدين مي توانند با استفاده از راههاي پيشنهاد شده ي زير كودكان خود را از خشونت مفرط تلويزيوني محافظت كنند.

 

۱-    به برنامه هايي كه كودكان مي بينند توجه كنيد و بعضي از آنها را همراه كودك خود ببينيد. چنانچه كودك خود را به هنگام تماشاي برنامه هاي خاص تلويزيوني همراهي كنيد ، مي توانيد سؤالهاي او را بهتر برايش توضيح دهيد و جلوي كج فهمي او را بگيريد.

 

۲-    زمان تماشاي برنامه هاي تلويزيوني را محدود كنيد. توجه داشته باشيد كه تلويزيون را نبايد دراتاق خواب بچه ها قرار دهيد. با اين عمل خود باعث مي شويد كه كودك با اثرات منفي برنامه هاي خشونت آميز تلويزيوني ، به خواب نرود ؛ همچنين نظم ساعت خواب و بيداري او مختل نمي شود.

 

۳-    به كودكان خود تذكر بدهيد كه اگر چه هنرپيشه حقيقتاً مجروح نشده يا به قتل نرسيده است ، لكن اين گونه خشونتها در دنياي واقعي يا بسيار دردناك است يا منجر به مرگ مي شود.

 

۴-    هنگامي كه برنامه هاي خشونت آميز پخش مي شود، يا كانال را عوض كنيد يا تلويزيون را خاموش كنيد. توضيح دهيد كه مشكل آن برنامه چيست و به گونه اي با منطق درخور فهم كودك ، آسيب و ضرر موجود در آن برنامه را توضيح دهيد تا ميل كودك يا اصرار او براي تماشاي اين گونه برنامه ها كاهش يابد.

 

۵-    در حضور بچه ها صحنه هاي خشونت آميز را تأييد نكنيد و بگوييد كه بدترين شيوه براي حل يك مشكل، روش خشونت آميز است.

 

۶-    تأثير همسن و سالان و دوستان و همكلاسي ها بايد به حداقل برسد. به اين منظور با والدين بچه هاي ديگر تماس بگيريد و در مورد نوع برنامه ها ي تلويزيون و مدت زمان مناسب براي تماشاي تلويزيون توافق كنيد.

 

والد ين با استفاده از اين روشها مي توانند اثر مخرب تلويزيون را در ديگر حيطه هاي زندگي از قبيل شكل گيري ها و قالب پذيري هاي جنسيتي يا نژادي پيشگيري كنند. مدت تماشاي تلويزيون توسط كودكان ، جدا ازمحتواي آن بايد كم شود چون كودكان را از پرداختن به فعاليت هاي مفيد ديگر از قبيل مطالعه، بازي  با دوستان و رشد و پرورش علائق خود باز مي دارد.

 

اگر والدين در امر محدود كردن كودكان خود مشكل دارند يا نگراني هايي در باب چگونگي رفتار خود در مقابل واكنش هاي كودك نسبت به برنامه هاي تلويزيوني دارند، مي بايست با يك روان شناس كودك و نوجوان مشاوره كنند و از رهنمودها و تجارب او برخوردار شوند.

 

بازي‌هاي خشن موجب پرخاشگري كودكان مي‌شود

 

تحقيقات انجام شده بر روي كودكان و نوجوانان حاكي از آن است كه بازي‌هاي ويديويي خشن، پرخاشگري در كودكان را افزايش مي‌دهد.

 

تحقيقات انجام شده حاكي از آن است انجام بازي‌هاي كامپيوتري و ويدويي خشونت آميز، پرخاشگري در كودكان و نوجوانان را افزايش مي‌دهد.

اين تحقيقات به مدت ۲۰ سال بر روي كودكان و نوجوانان انجام شده است. آزمايشاتي كه بعد از انجام بازي هاي خشونت آميز بر روي كودكان انجام شده است نشان مي‌دهد كه اين افراد بعد از بازي حركات پرخاشگري از خود نشان مي‌دهند.

معلمان ۶۰۰ دانش‌اموز ۱۳ تا ۱۵ سال مي‌گويند: دانش‌آموزاني كه وقت بيشتري را براي بازي‌هاي خشونت آميز صرف مي‌كنند بيشتر از دانش‌آموزان ديگر حالت‌هاي خصمانه در بحث‌ها به خود مي‌گيرند.

اين نتايج در گردهمايي سالانه انجمن روانشناسي آمريكا مطرح شده است و در اين نشست كارشناسان خواستار كاهش برنامه‌ها و بازي‌هاي خشونت آميز براي كودكان و نوجوانان شده‌اند.

همچنين از والدين خواسته‌اند كه براي مراقبت از سلامت كودكان خود بايد بر بازي‌هاي كودكان نظارت بيشتري داشته باشند.

بازي‌هاي كامپيوتري و ويديويي تاثيرات بسيار زيادي بر روي كودكان دارند زيرا در اين بازي‌ها كودك خود را قهرمان داستان مي‌بيند و با انجام جنايت و خشونت به پيروزي مي‌رسد.

 

كودكان ناسزاگو

 

امروزه‌ بسياري‌ از والدين‌ نگران‌ بددهاني‌ يا بدزباني‌ فرزندانشان هستند و از خود مي ‌پرسند كه‌ آنها اين‌ صحبت ها را چگونه‌ ياد گرفته ‌اند؟ چرا اين‌ اتفاق‌ براي‌ فرزند ما افتاده؟ آيا خودمان‌ مقصر بوده‌ايم؟ جمعي‌ از والدين‌ مي‌ گويند، ما كه‌ اين‌ حرف هاي‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمي‌ آوريم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنين‌ حرف هايي‌ مي‌ زند؟! در نهايت‌ نيز اين‌ سؤال‌ برايشان‌ مطرح‌ است‌ كه‌ چه‌ بايد كرد تا كودك‌ اين‌ عادت‌ ناپسند را ترك‌ كند. در اين‌ نوشتار به‌ علل‌ اصلي‌ بدزباني‌ و راه‌ حل هايي‌ براي‌ رفع‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است.

 

علت ها

 

همان‌ طور كه‌ در بحث هاي‌ گذشته‌ درباره‌ رفتار كودكان‌ متذكر شديم، بسياري‌ از اعمال‌ بچه‌ها از عملكرد والدين‌ نشأت‌ مي‌ گيرد. كودكان‌ رفتارهاي‌ پدر و مادر را به‌ طور ناخودآگاه‌ دروني‌ مي‌ كنند. رفتارهاي‌ درون ‌فكني‌ شده‌ جزو معيارهاي‌ نهادينه ‌شده‌ كودك‌ قرار مي‌ گيرند و سپس‌ او مطابق‌ اين‌ معيارها عمل‌ مي‌ كند؛ به‌ اين‌ فرآيند همانند سازي‌ مي‌ گويند. كودك‌ والدين‌ خود را به‌ عنوان‌ اولين‌ الگوهاي‌ زندگي‌ مي ‌پذيرد و چون‌ به‌ آنها عشق‌ مي‌ ورزد و آنان‌ را سمبل هايي‌ قوي‌ مي ‌داند، رفتار والدين‌ براي‌ او شاخص‌ و الگو قرار مي‌ گيرد.

 

گاهي‌ بين‌ درون‌ فكني‌ يك‌ رفتار و بروز آن‌ فاصله‌ زماني‌ وجود دارد؛ براي‌ مثال، كودك‌ گفتاري‌ ناپسند را ماهها قبل‌ از زبان‌ پدر يا مادر شنيده، اما برون‌ ريزي‌ آن‌ امروز صورت‌ مي ‌گيرد. اين‌ مدت‌ به‌ تشخيص‌ كودك‌ و شرايط‌ او بستگي‌ دارد كه‌ چه‌ زمان، چگونه‌ و در برابر چه‌ كسي‌ كلام‌ زشت‌ را به‌ كار برد.

 

در بعضي‌ خانواده‌ها، والدين‌ با فرزندان‌ خود بسيار خصمانه‌ رفتار مي‌ كنند و در عين‌ حال‌ آنان‌ را آزاد مي ‌گذارند. به‌ اين‌ گروه‌ از پدر و مادرها، والدين‌ خصمانه‌ آزاد گذارنده‌ مي ‌گويند؛ آنها خود از حرف هاي‌ زشت‌ استفاده‌ مي ‌كنند و فرزندان‌ نيز آزادند كه‌ اين‌ گونه‌ عبارات‌ را به‌ كار برند. يعني‌ هيچ‌ اقدامي‌ در جهت‌ جلوگيري‌ از اين‌ رفتار به‌ عمل‌ نمي‌ آيد؛ و يا از نظرتربیتی هيچ‌ گونه‌ تدبيري‌ از طرف‌ والدين‌ براي‌ ترك‌ اين‌ عادت‌ در بچه‌ ها صورت‌ نمي‌ گيرد.

 

ذكر اين‌ نكته‌ ضروري‌ است‌ كه‌ چه‌ والدين‌ حرف هاي‌ زشت‌ را به‌ فرزند خود بگويند و چه‌ در حضور او در برابر فرد ديگري‌ اين‌ گونه‌ گفتار را به‌ كار ببرند، كودك ، آنها را مي‌آموزد و به‌ وقت‌ نياز بر زبان‌ مي‌آورد.

 

از ديگر علت هاي‌ يادگيري‌ كلام‌ زشت ، ارتباط‌ كودكان‌ با دوستان‌ و با بچه ‌هاي‌ ديگر است. بسياري‌ اوقات‌ كودكان‌ عامل‌ بدزباني‌ يكديگرند. در مهد کودک  ، مدرسه ، كوچه‌ و هر جاي‌ ديگري‌ كه‌ بچه‌ ها فرصت‌ بازی و به ‌خصوص‌ درگيري‌ با هم‌ را پيدا كنند، ممكن‌ است‌ اين‌ بدآموزي‌ صورت‌ بگيرد.

 

از ديگر عوامل‌ بروز بدزباني‌ در بچه‌ها ، به كارگيري‌ كلام‌ زشت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ است. كودك‌ با بر زبان ‌آوردن‌ اين‌ گونه‌ حرف ها اعتراض‌ خود را نشان‌ مي‌دهد؛ اين‌ نوعي‌ رفتار تلافي‌ جويانه‌ است‌ كه‌ بعضي‌ كودكان‌ در پيش‌ مي‌ گيرند. آنها احساس‌ مي‌ كنند، فقط‌ با اداي‌ اين‌ گونه‌ كلمات‌ است‌ كه‌ تخليه‌ مي‌ شوند و مي ‌توانند نارضايتي‌ خود را نشان‌ دهند.

 

گاهي‌ كه‌ كودك‌ خردسال‌ براي‌ اولين ‌بار از كلمات‌ زشت‌ استفاده‌ مي‌ كند، موجب‌ خنده‌ و مزاح‌ اطرافيان‌ مي‌ شود. اين‌ گونه‌ برخورد از همان‌ ابتدا براي‌ او حكم‌ تشويق‌ به‌ انجام‌ اين‌ رفتار را خواهد داشت‌ و به ‌تدريج‌ به‌ آن‌ عادت‌ مي‌ كند.

 

در پاره‌اي‌ از موارد نيز كودكان‌ با بر زبان ‌آوردن‌ حرف هاي‌ زشت‌ مي توانند به‌ خواسته‌ هاي‌ خود برسند. بنابراين‌ بدزباني‌ را راهي‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ خود تلقي‌ مي ‌كنند و در درازمدت‌ جزو رفتار آنان‌ خواهد شد.

 

راه‌ حل ها

 

به‌ هفت‌ علت‌ اصلي‌ براي‌ ناسزاگویی ‌ در كودكان‌ اشاره‌ كرديم؛

 

– يادگيري‌ از طريق‌ والدين‌

 

– يادگيري‌ از طريق ‌دوستان و بچه‌هاي‌ ديگر

 

-بد آموزی بوسیله فیلم

 

– بيان‌ نوعي‌ اعتراض‌

 

– رسيدن‌ به‌ خواسته‌ ها و اهداف‌

 

– تشويق ‌شدن‌

 

– ناکامی‌  و افسردگی.

 

مسلماً با شناسايي‌ علت‌ رفتار نادرست، مي‌توانيم‌ در رفع‌ آن‌ موفق‌ تر عمل‌ كنيم:

 

۱ . چنانچه‌ اين‌ گونه‌ رفتار از والدين‌ سرچشمه‌ گرفته‌ باشد، بايستي‌ والدين‌ به‌ طور جدي‌ آموزش‌ داده‌ شوند تا خود را كنترل‌ كنند و چنين‌ رفتاري‌ را حداقل‌ در حضور فرزند انجام‌ ندهند. در ضمن‌ لازم‌ است‌ به‌ كودك‌ گفته‌ شود كه‌ اين‌ رفتارها درست‌ نيست‌ و اگر هم‌ از والدين‌ سر زده، آنها اشتباه‌ كرده‌اند و ديگر تكرار نخواهد شد. به‌علاوه توصيه‌ مي‌ شود اگر پدر و مادر چنين‌ رفتاري‌ را مرتكب‌ شدند، به‌ اشتباه‌ خود اعتراف‌ كنند و حتي‌ از فرزند عذرخواهي‌ نمايند.

 

۲ . اگر دوستان‌ يا بچه ‌هاي‌ ديگر عامل‌ بدزباني‌ كودك‌ باشند، بايستي‌ او را از اين‌ افراد دور كنيم‌ و به‌ جاي‌ آنها دوستان‌ خوب‌ و مؤدب‌ را جايگزين‌ نماييم.

 

۳ . در انتخاب‌ فيلم ها دقت‌ كنيم‌ و چنانچه‌ فيلمي‌ مناسب‌ سن‌ كودك‌ نيست، شرايطي‌ فراهم‌ آوريم‌ كه‌ او فيلم‌ را نبيند.

 

۴ . به‌ اعتراضات‌ كودك‌ گوش‌ دهيم‌ و دقيقاً توجه‌ كنيم‌ كه‌ او چه‌ مي ‌گويد و نسبت‌ به‌ چه‌ چيز اعتراض‌ دارد. دادن‌ يك‌ كمك‌ فوري‌ به‌ كودك‌ در چنين‌ شرايطي‌ بسيار مهم‌ است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض‌ شديد فرزند را به‌ همراه‌ دارد.

 

۵ . هرگز كودك‌ نبايد به‌ اين‌ وسيله‌ به‌ خواسته ‌اش‌ برسد؛ بلكه‌ بايستي‌ به‌ او فهماند، چنانچه‌ دست‌ از اين‌ نوع‌ رفتار بردارد و حتي‌ از اين بابت عذرخواهي‌ كند، به‌ خواسته‌ اش‌ خواهد رسيد.

 

۶ . هرگز با شنيدن‌ حرف هاي‌ زشت‌ كودك‌ به‌ او نخنديم، بلكه‌ اخم‌ كنيم‌ و خود را از وي‌ دور سازيم. با اين‌ روش‌ به‌ او نشان‌ مي‌ دهيم‌ كه‌ رفتار پسنديده‌اي‌ نداشته‌ است.

 

۷ . چنانچه‌ فرزند ناکامی‌  و افسردگي‌ دارد، بهتر است‌ فرصتي‌ فراهم‌ كنيم‌ تا او موفقیت  ، شادی و نشاط را تجربه‌ كند. در چنين‌ مواردي‌ بايستي‌ به‌ درمان‌ حالات‌ افسرده ‌وار او بپردازيم.

 

– علاوه‌ بر توجه‌ به‌ نكات‌ گفته‌ شده، والدين‌ مي ‌توانند با استفاده‌ از روش‌ «يادگيري‌ وسيله ‌اي» ، در جهت‌ رفع‌ عادت‌ بدزباني‌ در كودكان‌ برآيند. به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ هر وقت‌ كودك‌ رفتار ناپسند از خود نشان‌ نداد، به‌ او جايزه‌اي‌ بدهند و به‌ طور مشخص‌ بگويند «اين‌ پاداش‌ به‌ اين‌ علت‌ بود كه‌ امروز حرف هاي‌ زشت‌ بر زبان‌ نياوردي‌ و بچه‌ مؤدبي‌ بودي…» با اين‌ روش، او مي‌فهمد كه‌ رفتار ناپسند پاداش‌ نمي ‌گيرد، بلكه‌ موجب‌ اخم‌ و قهر والدين‌ است؛ برعكس‌ رفتار مؤدبانه‌ او تشويق‌ و تأييد مي ‌شود.

 

بد دهنی کودکان

 

اين مسئله در بسياري مواقع يكي از شكايات و معضلات والدين را در مقابل اطفال تشكيل داده و متأسفانه دربسياري از مواقع خود پدر و مادرها در به وجود آوردن آن نقش داشته اند.

 

علائم اختلال:

 

براي شروع بحث ابتدا بايد دانست كه آيا طفل از لحاظ موقعيت دركي در موضعي قرار دارد كه قادر به شناخت خوب و بد و زشت و زيبا بوده باشد و يا صرفاً از روي تقليد در سير رشد كلامي اين الفاظ را به كار مي برد. كلاً شروع شكل گيري انضباط در اطفال از حوالي ۵/۱ سالگي آغاز مي گردد و از آن زمان است كه والدين نقش فعال خويش را در اين زمينه ايفا خواهند نمود. رفتار و حركات و سخن گفتن ناشيانه طفل در اين زمان از هر لحاظ جالب نظر والدين و اطرافيان بوده و موجب مسرت و شادماني آنان مي گردد. در حوالي سنين ۵/۲ ۳ سالگي كه طفل قادر به اداي ۲-۳ كلمه پشت سر هم مي باشد بدترين زمان از لحاظ تقليد برخي كلمات ناهنجار مي باشد كه احياناً در محيط اطراف طفل ادا مي گردد در اين زمان مشكل به دو صورت تكوين خواهد يافت:

 

اول: آن كه اداي الفاظ ركيك و زشت در فرهنگ خانواده خاصي مرسوم بوده و از قبل مورد تقبيح واقع نگرديده باشد كه در اين صورت طفل با تقليد مستقيم بدين رفتار ناپسند گرايش يافته و آن را در خويش پرورش خواهد داد.

 

دوم: آن كه برخي وابستگان خانواده مثلاً عمو، دايي و يا حتي خود پدر و مادر لحن كودكانه طفل را مستمسكي جهت تفريح قرار داده و تقليد الفاظ ركيك توسط وي آنان را به خنده و شادي وامي دارد و پرواضح است كه بعدها رفع يك عادت كاملاً مستقر شده و ذهني شده در طفل تا چه اندازه با صعوبت همراه خواهد بود. سپس در زماني كه حدوداً مصادف با ۵-۶ سالگي طفل مي باشد پدر و مادر از اينكه كودك خردسال بدون هيچ گونه ابايي به فحاشي ناسزاگويي مي پردازد ظاهراً دچار تعجب مي گردند در حالي كه توجه به زيربناي موضوع جاي هيچ گونه شگفتي بجا نخواهد گذاشت.

 

بددهني به صورت علامتي از يك اختلال سلوك:

 

اختلالات سلوك در اطفال گروهي از اختلال هاي رفتاري آنان را تشكيل مي دهند. نمونه هايي از اين اختلالات شامل دروغ گويي افراطي و آتش افروزي عمدي و فرار از مدرسه مي گردد. چنين كودكاني ممكن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بي اعتنا بوده و نسبت به بزرگترها رفتار منفي گرايانه نشان دهند.

 

ساير موارد شامل:

 

بددهني در اختلالات شخصيت:

 

بالاخص در اختلال شخصيت ضد اجتماعي

 

بددهني در پسيكوزهاي اطفال:

 

كه به طور خلاصه دسته اي از بيماري هاي جدي رواني را تشكيل داده و بيمار در طي حملات تهاجمي بيماري ممكن است به بددهني و توهين به ساير افراد بپردازد.

 

بد دهني در عقب افتادگي عقلاني:

 

وجود رفتار نامتناسب اجتماعي و از جمله پرخاشگري در كودكان دچار عقب ماندگي ذهني موجود و گاه موجب برانگيختن توجه منفي در مراقبين آنان مي گردد. روش هاي پيش گيري از بيماري در بسياري موارد آنچنان كه ذكر گرديد عدم رعايت برخي موازين اخلاقي در خانواده باعث الگوبرداري توسط طفل گرديده و مسلماً با ارشاد اعضاي خانواده مي توان از ايجاد اين عادت زشت جلوگيري نمود. در همين جا بايد به بزرگترها تذكر داد كه هيچگاه ولو به شوخي به ذكر الفاظ ركيك و زشت نزد اطفال اقدام ننموده و اگر هم طفل اين لغات و اصطلاحات را به كار برد به ابراز شادي و خنده نپردازند.

 

همچنين يكي از نكات شاخص آموزش و پرورش در محيط اجتماعي اطفال و من جمله مدارس تعليم اصول عاليه اخلاقي است كه مانع از تكوين بسياري عادات زشت و من جمله هرزه گويي خواهد گرديد. گنجاندن اين گونه مفاهيم عالي در برنامه رسمي تعليمات مدارس مسلماً مثمر ثمر خواهد بود. درمان هاي اوليه و در دسترس به هر حال هرگاه پدر و مادر مواجه با هرزه گويي در طفل خويش گردند بهترين توصيه آن است كه با نشان دادن رفتاري حاكي از نارضايتي به طفل بفهمانند كه رفتار وي مقبول نظر آنان نمي باشد. اين طرز رفتار بسيار مؤثرتر از تنبيه جسماني طفل بوده و در بسياري موارد موجب ترك عادت مزبور مي گردد.

 

در چه صورت بايد به پزشك مراجعه نمود؟

 

با مرور موارد فوق كه تعدادي از علل بددهني در اطفال را شامل مي گردد ملاحظه مي نماييم كه برخي موارد نظير بيماري هاي جدي رواني اطفال نياز به پيگيري و بررسي تحت نظر روانپزشك اطفال خواهند داشت ولي اكثريت موارد آن با رعايت برخي موازين ساده رفتاري و اخلاقي قابل كنترل و پيشگيري خواهند بود

درباره ی admin

مطلب پیشنهادی

کار گاه فرزند پروری

کلاس اموزشی فرزند پروری و مهارت های زندگی برای والدین در مرکز سایدا برگزار میشود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *